پیرو نگرانی از احتمال قطع مجدد اینترنت و تلاش برای راهاندازی آینه داخلی برای مخازن نرمافزاری مواردی را مطرح میکنم که میتواند زمینه بحث و تبادل نظر باشد. میدانم که این تصمیم، یک تصمیم دشوار و پیچیده است. تلاش میکنم اندکی پیچیدگی مساله را تشریح کرده و شاید آن را سادهتر کنم به این امید که بتواند به بحث و گفتگوهای بیشتر برای یافتن بهترین تصمیم کمک کند.
در همین ابتدا اشاره کنم که با قطع اینترنت (و حتی نسخه کوچکتر آن یعنی سانسور و فیلتر اینترنت) مخالفم و آن را یک اقدام علیه مردم و در راستای کمک به نااهلان و سیاسیون غیرپاسخگو میدانم.
اما سیاست، تابعی نیست که با فراخوانی آن فقط یک مقدار دودویی درست یا غلط دریافت کنیم. نتیجه سیاستها، تصمیمها و اقدامها مخلوطی است از انواع اقسام نتایجی که بسیار بعید است همه آنها باب میل ما باشند. به دلیل وجود خروجیهای نامطلوب در تقریباً تمام تصمیمها و اقدامها سیاسی، همیشه یافتن سیاست «درست» دشوار است. پیچیدگی امر هم جایی بیشتر میشود که به دلیل انبوع متغیرها و وابستگی شدید تصمیمات، به زمینه اخذ تصمیم، ممکن است در دو شرایط نسبتاً مشابه، تصمیمات و اقدامهای کاملاً متضاد با هم گرفته و انجام شوند.
از قدیم، بحثهایی پیرامون راهاندازی مخازن نرمافزاری در داخل مطرح بوده است. دلایل متفاوتی هم برای این کار مطرح بوده است مانند افزایش سرعت بارگیری یا دورزدن تحریمهای ظالمانه برای دسترسی به برخی مخازن یا خدمات. کارهایی هم شده است اما هرگز کافی نبودهاند. به لطف اتفاقات آبان ۹۸، سایه شوم قطع مجدد و مکرر اینترنت، بر سر مملکت گسترانده شده است و همیشه نگرانی از تکرار این اتفاق وجود دارد. لذا پرداختن به این مساله بیش از پیش موضوعیت پیدا کرده است.
دو طرف اصلی و ذینفع در این مساله وجود دارد: دولت (که قطع اینترنت برایش در کنار منافع، هزینههای اجتماعی و سیاسی دارد) و مردم (که از قطع اینترنت، آسیب میبینند). از این رو، چند سناریو را با توجه به آوردهاش برای این دو طرف بررسی میکنم.
چند سناریو پیش روی ماست:
- سناریوی نخست این است که هیچ کاری نکنیم. ما با قطع اینترنت مخالفیم و چون راهاندازی آینده داخلی برای مخازن میتواند هزینه قطع اینترنت را برای دولت کاهش دهد، بهتر است که دست خودمان را آلوده به این مساله نکنیم. مردم هم اگر آسیب میبینند، تقصیر دولت است و دولت باید این هزینه را متحمل شود.
چنین کاری، راحتترین کار است. اما مشکل بزرگی دارد: انفعال. منفعل بودن نه تنها دردی را دوا نمیکند، بلکه میتواند به دردی مزمن تبدیل شود که درمانش بسیار دشوار شود. این راهکار، درواقع راهکار نیست؛ خالی کردن میدان است. از دید من این مورد، گزینه خوبی نیست.
- داشتن آینه داخلی مخازن نرمافزاری، میتواند به مردم (عمدتا توسعهدهندگان نرمافزار) کمک کند تا آسیب کمتری از قطعی اینترنت متحمل شوند. حتی اگر دولت، خرابکاریای هم بکند، مردم نباید آسیب ببینند. یکی از این آسیبها که میتواند بسیار مخاطرهآمیز باشد، آسیب امنیتی است. در مدت قطعی اینترنت (که میتواند مانند کشمیر، از صد روز هم فراتر رود)، بسیار میتواند محتمل باشد که آسیبپذیریهای امنیتی جدید کشف شوند اما امکان بهروزرسانی برای خدماتدهندگان داخلی وجود نداشته باشد. طبیعتاً در چنین شرایطی، مردم ممکن است آسیبهای سنگینی متحمل شوند و بهتر است فارغ از سیاستهای دولت، از این هزینهها اجتناب شود. لذا، داشتن مخازن در داخل، میتواند تصمیمی مشروع و موجه باشد.
این راهکار، مشخصاً فقط به یک طرف ماجرا نگاه میکند و در عمل، در عین داشتن نیت خیر، میتواند نقش جادهصافکن جلادان اینترنت را ایفا کند. این روش را هم مناسب نمیدانم.
- تلاش شود مخزن داخلی با مدیریت مردمی و با خطکشی علنی در مقابل قطع اینترنت راهاندازی شود. مردمی بودن این مخازن، میتواند این اطمینان را بدهد که بستههای نرمافزاری دستکاری یا سانسور نشده و اطلاعاتی از کاربران جمعآوری نمیشود. به این ترتیب، نمایندگانی واقعی از جامعه، بر راهاندازی و اجرای پروژه مخازن نظارت (و یا حتی دخالت) داشته باشند. این مخازن، باید آشکارا با سیاست قطع اینترنت زاویه داشته باشند. در این حالت، دولت مجبور میشود در ازای کاهش هزینه و فشار ناشی از مشکلات ناشی از قطعی اینترنت برای فعالات IT، اعتراض آنها را به رسمیت بشناسد.
من گزینه سوم را میپسندم. هرچند ممکن است دشوار یا حتی غیرممکن و انتزاعی به نظر برسد. با این وجود، فکر میکنم حول این گزینه بتوان گفتگو کرد و راهکاری پیدا کرد که هم از نظر فنی، وابستگی به حکومت در آن کاهش یابد و هم اینکه هویت مستقل و ضد قطع اینترنت را حفظ کرده و آن را نمایش دهد. نه باید منفعل برخورد کرده و بیرون گود بنشینیم و نه باید چشمبسته، هزینه را برای جلادان اینترنت کاهش دهیم. ما باید در عین اعتراض، مشکل خودمان را حل کرده یا کاهش دهیم.
در این میان، جامعه نرمافزار آزاد ایران میتوان نقشی جدی ایفا کند. به عنوان یکی از اعضای این جامعه، همواره طرف جامعه هستم و نه شرکتها و دولتها. جامعه نرمافزار آزاد، میتواند پیشگام صیانت از حق کاربران برای دسترسی به نرمافزارهای آزاد باشد.
Comments
No comments yet. Be the first to react!